عروسکم

ادامه پارت : ۴۴
جین : اگه این کوچولویی که تو شکمته
جیسو : خب ؟
جین : به دنیا بیاد ، جای منو که پر نمیکنه
جیسو : منظور ؟
جین : اخه میگم نکنه بچه بیاد منو فراموش کنی
جیسو : بیا اینو بخور (قاشق لازانیا و جلوی دهن جین گرفت)
جیسو : ناراحتم کردی با این حرفت ، تازه شم من اگه تو رو ول کنم یه گندی بالا میاری
جین : خوب امممم اوکی حالا بیا بریم بخوابیم (نگاهی منحرفانه)
جیسو : پدر سگ هنوز جاش میسوزه(بالشت و پرت میکنه تو صورت جین)(جین جیسو رو حالت گهواره ای بغل کرد و برد رو تخت)
جیسو : خیلی خری
جین : فقط میخوایم بخوابیم همین
راوی : گرفتن خوابیدن تا برای شب حوصله داشته باشن(منحرف نباشید)




_______



لیسا : کوک من اینو میخوام
کوک : لی لی این لباسه خیلی بازه
لیسا : از صبح هرچی ور میدارم میگی بده
کوک : باشه بیا حساب کنم
راوی : لیسا و کوک به خوبی به رابطه شون ادامه میدن رزمین هم همینطور



£€£€£€££




راوی : ایو شرکت باباش و در دست گرفته و جویی وتهیونگ هم ازدواج کردن
منشی : خانم ایو خواهرتون امدن دیدن شما
ایو : اوو به جویی بگو بیاد تو
ایو : سلام خواهر گلم خوبی
جویی : ااا..ی.و
ایو : چرا داری گریه میکنی ؟
جویی : ایو من ... من .... حاملم

بچها پارت اگه حمایت نشه پایان و غم انگیز میکنم
خودتون میدونید

دوستون میدالم
ببای
دیدگاه ها (۲۴)

بچهااااا

عروسکم

عروسکم

عروسکم

دختر جهنمی

کیوت ولی خشن پارت ۱۳با ترس درو وا کردی و گفتی ا.ت : اینجا چه...

کاش براتون مهم بودم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط